من یک زنم و آنچه مینویسم را در سطر سطر زندگیام تجربه کردهام و میدانم که میتوانم توانمند باشم مادامی که پروردگارم را در تمام امورات خود مدنظر قرار دهم.
آری هر کدام از انسانها توانمند و با ذهن و فطرتی پاک پا به عرصهی گیتی میگذارند، و اگر لطف خداوند شامل حال انسان شود هر کسی به نوبهی خود میتواند نقشی ماندگار از خود به یادگار بگذارد. و خداوند زن را با ظاهری ظریف و باطنی قوی خلق کرده تا نسل بشر از وجود این موجود ادامه پیدا کند و به تعالی برسد.
تکامل وجود یک زن زمانی صورت میپذیرد که مادر شود و مسئولیت انسانی دیگر به او سپرده شود، و اینجاست که ما شاهد توانمند بودن جنس زن هستیم و میبینیم که چگونه، میتواند به وظایف خویش واقف باشد و به همراه پرستاری از فرزند خود به تمام امورات منزل هم رسیدگی کند. گذشته از اینها این موجود، به ظاهر ضعیف و شکننده که در مقابل جنس مخالف خود از هیچ قدرتی برخوردار نیست، توانایی تحمل سختیها و مصائب و هضم درست آنها را راحتتر از یک مرد انجام میدهد و میتواند به گونهای امورات را بگرداند و اسباب راحتی اطرافیانش را فراهم کند که این امر بسیار عادی و پیش پا افتاده به نظر برسد و تنها فقدان وجودش گواه بر تحمل سختیها و تلاش مداومش داشته باشد و این خود نشانی از خود گذشتگی یک زن است، و اگر خداوند او را این گونه نمیآفرید بنیان خانوادههاست و ناپایدار بود و زندگی انسانها پراکنده و پر از اغتشاش و استرسهای فراون بود که نمیشد آن را کنترل کرد
مادر هر خانواده اساس و پایهی آن خانه هست و همه فارغ از هر کاری برای استشمام آرامش و راحتی به خانه که دستاورد وجود اوست پناه میبرند و چه بسا زنهایی که بدون سرپرست و هیچ منبع مالی در دو نقش به زندگی ادامه میدهند و رفاه و آرامش خود را فدای فرزندانشان میکنند و بی اختیار همیشه در فکرند که چگونه به نیازهای نزدیکان خود جواب دهند و به خواستههایشان جامهی عمل بپوشانند و این گونه است که نسل ما هنوز ادامه دارد؛ چون از خود گذشتگی بر وجود اکثر زنان نقش بسته، و توانایی وصف ناپذیر در وجود زن او را به گونهای ساخته که بتواند نقش یک مادر برای راحتی و رفاه، نقش یک مربی برای تضمین و تأمین شخصیت فردی فرزندانش وگاهاً نقش یک پدر را در فقدان وجودش برای تأمین نیازهای روزمرهی فرزندانش ایفا کند و در کنارش خود نیز سمبل مقاومت و پاکی و وقار باشد تا فرزندانش از او الگو گیرند و جای پایشان در جامعه محکم و استوار باقی بماند، و این است نمونهی یک زن کامل که همزمان با هم حال و آینده را به هم گره میزند تا جگر گوشههایش در رفاه روحی و جسمی باشند و در میان همنوعانشان سربلند و موفق ظاهر شوند.
چه بسا از گوشه و کنار میشنویم مردانی هم وجود دارند که با وجود در اختیار داشتن همچین گوهر نایابی قدر نشناس بوده و با بدخلقی و بی احترامی به شأن زنان خود و حتی ضرب و شتم، زندگی را بر زن سخت کرده و از رحم و شفقتش نسبت به فرزندانش سوء استفاده کرده و وفاداری و تاب آوریش را این گونه مورد سنجش قرار داده و نمیدانند که قبل از این که شخصیت زن را زیر سؤال بردهاند با این کار تیشه به ریشهی زندگی خود زدهاند و اثری مخرب در روح و روان فرزندانشان به جا گذاشتهاند و این خود ضربهی جبران ناپذیریست که متأسفانه تعداد زیادی از زنان جامعهی ما درگیر آن هستند و به امید اصلاح زندگیشان میکوشند و حتی در بدترین شرایط به خاطر فرزندانشان زیر بار هر ظلمی کمر خم میکنند و خم به ابرو نمیآورند تا در کنار فرزندانشان بمانند و نگذارند فقدان چیزهای دیگر را احساس کنند،
بله هستند اینگونه زنهایی که در تصور کوچک ما نمیگنجد و نمیتوانیم یک روز از زندگیشان را تاب بیاوریم و تحمل کنیم و به راستی که خداوند زنها را گوناگون و با قدرتهای خارق العاده آفریده و فقط کافیست هر یک از ما به خودباوری برسیم و بدانیم که متولد کردن یک انسان کار سادهای نیست و به دنبال آن سختیهایی هست که باید آن را جذب کنیم و همیشه انعطاف پذیر باشیم تا بتوانیم در سختیهای زندگی پایدار و استوار بمانیم.
نظرات